حضرت ابراهیم
? در وجود هر کس این نقطه هست که یک نوع ارتباط با خدا دارد؛ امّا این ارتباط در افراد، کمرنگ و پررنگ است.
حضرت ابراهیم علیهالسلام در اوج ارتباط با خداوند بود. فردی که مثل کوه ایستاده است ـ مانند حضرت ابراهیم ـ باید مورد امتحانات مختلف قرار گیرد. وقتی حضرت اسماعیل علیهالسلام را به قربانگاه میبرد، در راه می فرماید: «پسرم! من از آن موقعی که خودم را شناختم، مورد ابتلاء و امتحان بودم؛ در آتش انداختن، جریان بتخانه و خیلی صدمات دیگر؛ امّا هیچکدام مثل این امتحان نیست که باید به دست خودم جوانم را ذبح کنم.»
این فرزند چقدر باادب بود که بلافاصله گفت: «امر خدا را مواظب باشید تأخیر نیفتد؛ من آماده ام.» مرتّب سفارش می کرد که امر خدا تأخیر نیفتد، حتّی می گفت: «چشمهای مرا ببندید تا مبادا چشمانتان در چشمهای من بیفتد و عواطف، امر خدا را به تأخیر بیندازد.»
? وقتی حضرت ابراهیم علیهالسلام خواست اسماعیل علیهالسلام را ذبح کند، جبرائیل علیهالسلام گوسفند را آورد و گفت: «خداوند از این مسأله گذشت.»
حضرت ابراهیم علیهالسلام گفت: «جبرائیل! من تعهّدی با خدا داشتم که اگر در این امتحان پیروز شوم، در قیامت بر بالاترین درجات ثواب صبر بر مصائب بایستم، این جریان چه می شود؟» جبرئیل رفت و برگشت و شروع کرد به نقل جریان اصحاب کساء و حضرت سیدالشهدا علیهالسلام به حدّی که حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل بسیار گریه کردند. بعد جبرائیل گفت: «رفیعترین درجات ثواب صبر بر مصائب با گریه بر حضرت سیدالشهدا علیهالسلام نصیب شما میشود.»
(عیون اخبار الرضا ج1 ص 209)
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
? حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری