صدق
? بعضی ها از روی سادگی با خدا عشق و حال می کنند و خدا می خرد، بالأخره باید حس راز و نیاز و عشق بازی با خدا در همه باشد، آن وقت این را همین طوری نمی دهند، ارزشمند است، جایگاه ارزشمندی است. قلوب صافی که صدمه خوردند و یک عمری صبوری کردند، به آن ها این جایگاه داده می شود.
? حضرت موسی سراغ چوپانی آمد و دید که حرف های او با شریعت نمی خواند، می گوید:
تو کجایی تا شوم من چاکرت
چارقت دوزم، کنم شانه سرت
? چارق به این کفش هایی می گویند که از پوست درست می کردند مثل پوتین؛ ولی با پوست چرم و پوست گاو بود. ای به یادت هی هی و هی های من …. حضرت موسی ناراحت شد، گفت: این حرف ها که تو می زنی، برازندۀ خدا نیست، با او دعوا کرد، او هم قهر کرد و سر به بیابان گذاشت،
? خداوند به حضرت موسی خطاب کرد که چه کار کردی؟ این بنده را ما این طوری می خواستیم، این همین است؛ ولی راست می گوید. حضرت موسی کنار چوپان آمد و گفت تو آزاد هستی، عشق و حال خود را با خدا بکن.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
? کانال رسمی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری