مسیح
? در روایتی دارد که یک وقتی حضرت مسیح (علی نبینا و آله و علیه السلام) رفتند در یک خرابه ای استراحت کنند، همین که خواستند بخوابند یک نیم خشتی را دیدند آنجا افتاده؛ آن را جلو کشاندند و سرشان را روی این نیم خشت گذاشتند.
? بلافاصله، بعد از کشیدن این نیم خشت زیر سر دیدند شیطان حاضر شد. فرمودند: «معلون! من چه کردم که تو آمدی؟» آخر حضور شیطان هم حساب و کتاب دارد؛ حضور شیطان همین جوری نیست دلیل دارد.
? شیطان گفت که: یا نبی الله! این نیم خشت را که زیر سرت کشیدی طبعًا ّمی خواستی زیر سرت یک خرده بلندتر باشد. گفتم بروم ببینم می توانم به ایشان بگویم آقا این خشت ها را دوتایش کن. بعد که دو تایش کرد بگویم خوب است یک خرده برگ بگذاری رویش نرم هم بشود. بعد مرتب بکشانمت به آن سمت.
? حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) فرمودند: نیم خشتی هم به ما نمی توانی ببینی؟ و انداختند آن طرف و خوابیدند. این تشویق به اضافه کردن و بیشتر و بهتر خواستن یکی از کارهای شیطان است.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
? حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری