ظهور نزدیک است
اللهم عجل لولیک الفرج و فرجنا بهم

در پاسخ به: مراقبه

نظر از:  
5 stars

میلاد امام حسن علیه السلام برشما مبارک باد
به ماهم سربزنین خوشحال میشیم
https://kosar-esfahan.kowsarblog.ir/

1398/02/31 @ 10:41

در پاسخ به: امام حسن

نظر از:  
5 stars

میلاد امام حسن علیه السلام برشما مبارک باد
به ماهم سربزنین خوشحال میشیم
https://kosar-esfahan.kowsarblog.ir/

1398/02/31 @ 10:39

در پاسخ به: حضرت عیسی

نظر از: یار مهـــدی [عضو] 
5 stars

سلام فاطمه السادات
آفرینها به این مطالب آموزنده :))

1397/10/04 @ 19:12

در پاسخ به: علم

نظر از: گل نرگس [عضو] 

أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ،
سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده،

1397/07/24 @ 10:33

در پاسخ به: حضرت ابراهیم

نظر از: گل نرگس [عضو] 

أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ،
سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده،

1397/07/24 @ 10:22

در پاسخ به: حضرت زینب

نظر از: زكي زاده [عضو] 

با برگ هایی از پاییز

من ایستاده ام ، مانند تک درخت سر کوچه
در:
http://maedeh.kowsarblog.ir/

1397/07/05 @ 13:24

در پاسخ به: تشرف

نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی
پاره های بدنت را جگرم سوخت علی

ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم
طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی
http://narjes-s3.kowsarblog.ir/

1397/06/25 @ 11:08

در پاسخ به: توسل

نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

السلام علیک یا امیرالمومنین
http://narjes-s3.kowsarblog.ir/

1397/06/09 @ 12:16

در پاسخ به: امام زمان

نظر از: نگار [عضو] 
5 stars

ان شاالله خدا به ماهم عنایت کنه و نفس مارا قوی کند با دیدن عزیزعالم…

1397/05/11 @ 06:15

در پاسخ به: عالم ماده و دنیا

نظر از: حضرت مادر (س) [عضو] 
5 stars

سلام احسنت

1397/05/07 @ 14:47

در پاسخ به: امام زمان (عج)

نظر از: حضرت مادر (س) [عضو] 
5 stars

سلام عالی بود

1397/05/03 @ 15:24

در پاسخ به: امام رضا علیه السلام 

نظر از: حضرت مادر (س) [عضو] 
5 stars

سلام احسنت

1397/05/03 @ 15:23

در پاسخ به: عقل

نظر از: رحیمی [عضو] 

یا حبیب الباکین


چشم وا کن احد آیینهء عبرت شد و رفت
دشمن باخته بر جنگ مسلط شد و رفت

آنکه انگیزه اش از جنگ غنیمت باشد
با خبر نیست که طاعت به اطاعت باشد

داد و بیداد که در بطن طلا آهن بود
چه بگویم که غنیمت رکب دشمن بود

داد و بیداد برادر که برادر تنهاست
جنگ را وا مگذارید پیمبر تنهاست

یک به یک در ملاء عام و نهانی رفتند
همه دنبال فلانی و فلانی رفتند

همه رفتند غمی نیست علی می ماند
جای سالم به تنش نیست ولی می ماند

مرد مولاست که تا لحظهء آخر مانده
دشمن از کشتن او خسته شده ٬در مانده

در دل جنگ نه هر خار و خسی می ماند
جگر حمزه اگر داشت کسی می ماند

مرد آن است که سر تا قدمش غرق به خون
آنچنانی که علی از احد آمد بیرون

می رود قصهء ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام

می رسد قصه به آنجا که علی دل تنگ است
می فروشد زرهی را که رفیق جنگ است

چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد
وان یکاد از نفس فاطمه برتن دارد

کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام
تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام

فاطمه فاطمه با رایحهء گل آمد
ناگهان شعر حماسی به تغزل آمد

می رود قصهء ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام

می رسد قصه به آنجا که جهان زیبا شد
با جهاز شتران کوه احد برپا شد

و از آن آینه با آینه بالا می رفت
دست در دست خودش یک تنه بالا می رفت

تا که از غار حرا بعثت دیگر آرد
پیش چشم همه از دامنه بالا می رفت

تا شهادت بدهد عشق ولی الله است

پله در پله از آن ماذنه بالا می رفت

پیش چشم همه دست پسر بنت اسد

بین دست پسر آمنه بالا می رفت

گفت: اینبار به پایان سفر می گویم

” بارها گفته ام و بار دگر می گویم”

راز خلقت همه پنهان شده در عین علی است

کهکشان ها نخی از وصلهء نعلین علی است

واژه در واژه شنیدند صدارا اما…

گفتنی ها همگی گفته شد آنجا اما

سوخت در آتش و بر آتش خود دامن زد
آنکه فهمید و خودش را به نفهمیدن زد

می رود قصهء ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام

شهر اینبار کمر بسته به انکار علی
ریسمان هم گره انداخته در کار علی

بگذارید نگویم که احد می لرزد
در و دیوار ازین قصه به خود می لرزد

می رود قصهء ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام

می نویسم که “شب تار سحر می گردد”
یک نفر مانده ازین قوم که برمی گردد

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

1397/04/12 @ 23:17